مقدمه:
در این مطلب به صورت مختصر به دانستنی هایی از بانوی کرامت اشاره خواهیم کرد. اهتمام شیعه به زیارت حضرت فاطمه معصومه (س ) زمینه‌ساز ارتباط مستقیم بین بندگان و حضرت معصومه (س) است و شیعیان با رفتن به حرم مقدس ایشان، برکات و شفاعت ایشان را امیدوارند.
 
آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه (س) محلی است که تواضع و فروتنی بزرگان دینی در آنجا چشمگیر است.
 
علما و مراجع تقلید برای پرداختن به عبادت و تقرب به خداوند، به آستانه مقدسه حضرت معصومه (س) مراجعه می‌کنند و در آنجا تواضع و خدمت به بندگان خدا را نشان می‌دهند.
 
موقعیت و محبوبیت حضرت معصومه (س) در قلوب مسلمانان و به ویژه شیعیان محبوب و معظم است.
 
بیت النور یا محراب عبادت حضرت معصومه (س): آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه (س) به عنوان بیت النور یا محراب عبادت شناخته می‌شود.
 
این مکان مقدس برای مؤمنان جایی است که به عبادت و تقرب به تمامی عزم و اراده خود مشغول می‌شوند و در آنجا به پرورش روحانی خود می‌پردازند.
 
 برای شیعیان، آستانه مقدسه حضرت معصومه (س) مانند یک بارگاه مقدس است که در آن به خداوند نزدیک می‌شوند و از لطف و برکت ایشان بهره‌مند می‌شوند.
 
حضرت معصومه (س) به عنوان عمه امام زمان (عج) و دیگر امامان دیگر مورد احترام و ارادت آنها و بسیاری از مسلمانان و شیعیان است.
 
 زیارت حضرت معصومه (س) به ما فرصت می‌دهد تا به حضور ایشان در آستانه مقدسه و به برکات، شفاعت و دعاهای ایشان متوسل شویم.
 
حضرت ولیّ عصر و زیارت حضرت معصومه علیهماالسّلام
به مقتضای روایات عدیده ای که از امامان بزرگوار راجع به فضایل و مناقب حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها و ثواب زیارت آن مخدّره معظّمه رسیده است،
 
 طبعاً ولیّ عصر، امام زمان ارواحنا فداه نیز برای آن بانوی بهشتی احترام و تعظیم فراوان قائلند و از روی همین قراین و شواهد می توان گفت که:
 
 آن ولی اعظم خدا نیز به زیارت عمّه بزرگوار خود، حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها اهتمام دارند و مرقد مطهّر وی مورد توجّه، عنایت و الطاف امام زمان علیه السّلام می باشد.
 
و به همین مناسبت زائران بقعه منوّره از زن و مرد نیز مورد لطف خاصّ امام زمان علیه السّلام می باشند، زیرا آن حضرت می بینند که دلدادگان آل محمّد و شیعیان اهلبیت علیهم السّلام سر بر آستان عمّه گرانقدرشان ساییده و عتبه مبارکه و ضریح مقدّس او را می بوسند.
 
مرحوم آیت اللَّه حاج آقا مرتضی حایری
علاوه که بعضی از مکاشفات و رؤیاهای صادقه نیز که برای اهل دل و صاحبان نفوس زکیّه واقع شده، حکایت از همین معنا می کند.
 
مرحوم آیت اللَّه حاج آقا مرتضی حایری رضوان اللَّه علیه، فرزند برومند مؤسّس حوزه علمیه قم مرحوم آیت اللَّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری قدس سرّه الشریف در یادداشتهای خود نوشته اند:
 
 
من این جریان را که اهل علم و تحقیق و دقّت در امور، زیارت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها را در قسمت بالاسر حرم حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها انجام می دادند، نمی پسندیدم برای اینکه:
 
اولاً سلام به حسب اعتبار عرفی باید به طرف آن موجود محترم باشد نه بالای سر او و رو به قبله، که جسم مطهّر در طرف چپ واقع می شود. و تا آنجا که می دانم در هیچ یک از سلام ها به این شکل نرسیده است.
 
و ثانیاً در خصوص ضریح آن حضرت که قبر مطهّر انحراف دارد، صورت مطهّر نوعاً در پشت سر واقع می شود.
 
شبی خواب دیدم که سه نفر مردمان بیابانی و بیابان گشته که یکی از آن سه بزرگوار - در عالم خواب معلوم بود
 
که امام عصر عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف بود، در پشت سر حضرت، رو به قبله در طرف سر مبارک ایستاده اند و به حسب ظاهر زیارت می کنند، یعنی معلوم بود که برای زیارت ایستاده اند، ولی من کلمات آنها را نمی شنیدم.
 
بعداً من به روایت سعد، که دلیل بر زیارت آن وجود مبارک است مراجعه کردم. دیدم "عند الرأس مستقبل القبلة" دارد؛ یعنی نزد سر و جانب سر، رو به قبله و "فوق الرأس" ندارد که معنی آن "بالای سر" باشد.
 
 
 ونزد سر، روبه قبله، باتوجه به عرفیّت سلام که باید رو به جانب جسد مطهّر باشد منطبق بر همان موضع می باشد که در عالم خواب امام علیه السّلام و دو نفر از یاران آن بزرگوار ایستاده بودند. (1)
 
بیت النّور یا محراب عبادت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها
یکی از مدارس علمیّه شهرستان قم، مدرسه مبارکه ستیه است که در محلّه میدان میر و جنب آن میدان واقع شده و مشهور است.
 
 
 که حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها در دوران اقامتشان در قم - یعنی در فاصله ورود تا وفات - در این مکان به سر می برده و دوران هفده روز نقاهت و بیماری خود را در آنجا گذرانیده اند و برای آن مجلّله معظّمه در آن مکان محرابی بوده استم
 
 که در آن عبادت می کرده اند و به گفته بعضی از اهل تحقیق آن بقعه مبارکه را بیت النّور خوانده اند و آن بقعه جزء خانه موسی بن خزرج بوده و او از آن حضرت در آن جا پذیرائی می کرده است.
 
در ذیل روایتی که مرحوم مجلسی اعلی اللَّه مقامه در شرح حال حضرت معصومه سلام اللَّه علیها نقل کرده آمده است که:
 
محراب نماز فاطمه سلام اللَّهعلیها تا هم اکنون در خانه موسی بن خزرج موجود است. (2) مرحوم محدث قمی رضوان اللَّه علیه بعد از نقل این مطلب می گویند: فقیر گوید: در زمان ما نیز آن محراب موجود است .
 
و آن واقع است در محله میدان میر و معروف است به ستّیه و ستّی، به معنی خانم و بی بی است. (3)
 
و ما نیز مکرّر به زیارت آن مکان مقدّس رفته ایم. حجره مزبور که محراب مبارک حضرت معصومه سلام اللَّه علیها در آن قرار دارد، در قسمت جنوبی مدرسه واقع شده است.
 
این مدرسه شریف به امر و همّت مرحوم آیت اللَّه العظمی آقای گلپایگانی قدس سرّه بازسازی شده است.
 
در پیشانی درگاه شمالی بقعه عبارت: یا فاطِمَةُ اِشْفَعی لی فِی الْجَنَّةِ و در ذیل آن این بیت ثبت شده است:
 
این جایگاه کیست که آنقدر منوّر است*** این سجده گاه دختر موسی بن جعفر است. (4) البته مصراع اول این شعر موزون نیست و احتیاج به تصحیح و تغییر دارد و می توان گفت:
 
این جایگاه کیست که این سان منوّر است این سجده گاه دختر موسی بن جعفر است در پایان این بحث دو نکته را یادآوری می کنیم که هرکدام به نوبه خود، مهم، سازنده و قابل توجّه است:
 
نکته اول: اهمیت به نماز
دخت بلند مقام حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام در مدت هفده روز که در قم و در خانه موسی بن خزرج اقامت داشته، محراب مخصوصی برای عبادت و نیایش، ترتیب داده بودند.
 
 و این درسی بزرگ، برای عموم پیروان مکتب آل محمّد علیهم السّلام به ویژه زنان و دختران مسلمان است که به نماز و نیایش و بندگی خدای تعالی اهتمام بورزند و آن را امری سهل و آسان قلمداد ننمایند.
 
نکته دوم: دو مکان مقدس
الطاف الهی را درباره شیعه بنگرید که این بانوی عظمی از دو نقطه شهرستان قم، فیض بخشی می کند: یکی اقامتگاه چند روزه او و دیگری خوابگاه همیشگی و مدفن پیکر پاکش.
 
 و هر دو مکان از قداست خاصّی برخوردار است و متوسّلان به ذیل عنایت خاندان عصمت و طهارت، گاهی از آن بقعه مبارکه و دیگر گاه از این قبه سامیه و مطهّره، توسل پیدا کرده، دست حاجت و نیاز به دربار الهی بلند می نمایند و مشمول افاضات غیبی پروردگار بزرگ واقع می شوند.
 
از رهگذر خاک سر کوی شما بود ***هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد
 
موقعیّت ومحبوبیت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها
معظّمه اهلبیت، حضرت معصومه سلام اللَّه علیها از محبوبیت ویژه ای در میان طبقات مختلف مردم مسلمان بهره مند و برخوردار بوده و هست. نوع محبوبیّت آن مکرّمه، نوع محبوبیّت امامان معصوم صلوات اللَّه علیهم اجمعین است.
 
علاقه و دلدادگی دینداران به آن بزرگوار، علاقه ای است که هم ریشه اعتقادی و مذهبی دارد و هم جنبه عاطفی که آن بزرگ بانوی با جلالت، جزء طبقه زنانی است.
 
 که غالباً مورد احترام اند و هم او بانویی جوان بود که در فصل جوانی از این جهان درگذشت. علاوه که در راه سفر و دور از وطن مؤلوف و اقربا و نزدیکان خود از دنیا رفت.
 
حرم مطهّر حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها ملجأ خاصّ و عام و پناهگاه حاجتمندان است و مردم برای گرفتن حوایج خود از خدا و نیل به خواسته هایشان رو به آستانه آن مکرّمه دوران می آورند.
 
هنگام تحویل سال، شور فوق العاده ای برای تشرّف به آستانه مبارکه است و آنقدر جمعیّت از محلات مختلف قم، اطراف و شهرهای مجاور و احیاناً بلاد دور دست به این مکان مقدّس روی می آورند که علاوه بر حرم مطهّر، رواق ها و صحن های متعدّد نیز مملوّ از جمعیت است و همچون دریایی بی کران موج می زند.
 
آری، آنان همه می خواهند لحظه آغازین سال نو خود را در پناه حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها باشند و آن لحظه که به نظرشان سرنوشت ساز و مؤثر در تمام ایام یک سال جدیدشان است در زیر سایه کرامت وی بگذرانند و خود و بستگانشان را در پرتو آن بزرگ بانوی اسلام، بیمه کنند.
 
البته آن اجتماع و مراسم هم مثل سایر اجتماعات و بقیّه مراسم دینی و مذهبی، خالی از نقایص و کژیها نبوده و آنچنان که باید و شاید مطلوب و ایده آل نیست.
 
 اما روی هم رفته منظره ای باشکوه و تماشایی است که از عمق عقیده، ایمان پاک و اخلاص مردم مسلمان نسبت به دختر بلنداختر حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام حکایت می کند.
 
و از مظاهر عمق نفوذ حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها در جان علاقمندان به بیت وحی این است که جوانان آنان زندگی نوین عایلی و همسرداری خود را از کنار روضه مطهر و مرقد منوّر آن حضرت قرار می دهند،.
 
 عقد و ازدواج عروس و داماد را گاهی با حضور خود آنان و گاهی بدون حضور آنان در داخل حرم شریف یا در رواق های مجاور و یا در مسجد بالاسر آن حضرت، اجرا می کنند.
 
 که خود این جانب مکرّر در جریان مراسم عقد ازدواج اشخاص بوده و عقد همسری آنان را انشاء نموده ام. و اگر این مراسم در آنجا انجام نشود،.
 
 بعد از انجام عقد، عروس و داماد برای تبرّک و میمنت آغاز زندگی جدید خود به عنوان زیارت به حرم شریف مشرّف می گردند.
 
آری، آغاز زندگی عایلی از کنار حرم دختر جوان حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام و از کنار قبر مطهّر کریمه اهلبیت، موجب یمن و برکت و بقا و استمرار رشته صمیمیت و کامیابی هر یک از زن و شوهر از دیگری خواهد بود.
 
 
 و خود ضامن سعادتمندی آنان است. زوجین به برکت آن اختر فروزان آسمان ولایت، به خیرات بی شمار دنیا و آخرت دست خواهند یافت و بالاخره ازدواج آنان ان شاءاللَّه تعالی موفقیّت آمیز خواهد بود.
 
و از اموری که در میان مردم قم و کلاً علاقمندان به خاندان رسالت، مرسوم و رایج است،بردن جنایز و اموات به سوی حرم مطهّر برای تجدید عهد آنان با حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها است.
 
آنان سخت به این موضوع پای بندند که جنازه مردگان خود را پس از انجام غسل و مراسم تکفین، به سوی حرم مطهّر ببرند و دور قبر مطهّر آن معظّمه طوف داده و بگردانند و خلاصه آخرین زیارت و دیدار او را از حرم شریف، بدین صورت انجام دهند.
 
آری، وداع و خداحافظی با حضرت معصومه سلام اللَّه علیها از یکسو و انجام آخرین زیارت از سوی دیگر نیز استشفاع از آن بانوی بزرگ و رفتن به پناه آن مکرّمه و زاد و توشه معنوی برداشتن از کنار قبر شریف آن بانوی یگانه همه عواملی است که مردم را به پای بندی به آن برنامه مقدّس وادار می کند.
 
البته جنازه ای که از کنار قبر حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها، مطاف دایمی فرشتگان، راهی سفر آخرتشود، مورد لطف و رحمت الهی و تجلیل و تکریم فرشتگان مقرّب آسمانی است.
 
 و بُعدی ندارد که ملائکه رحمت الهی به استقبال او بیایند و روح وی را به سوی بهشت، که وعده گاه زائران فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها و علاقمندان اوست، ببرند.
 
مرحوم آیت اللَّه سیخ غلامرضا خراسانی یزدی
مرحوم آیت اللَّه سیخ غلامرضا خراسانی یزدی، در سال 1322 با فرزند خود و عدّه ای به مکّه مشرّف شدند. در بازگشت از کویت به آبادان و از آنجا به کربلا مشرّف گردیدند.گگ
 
 
 و در بازگشت از کربلا به قم مشرّف شدند. مدّتی را در قم توقّف داشتند. در همین ایّام فرزند او حاج شیخ محمّد دچار سرماخوردگی و تب شدید شد، او را به بیمارستان منتقل کردند ولی مفید واقع نشد و از دنیا رفت. در موقع خاکسپاری او، مرحوم حاج شیخ غلامرضا به نزدیکان گفته بود:
 
 حاج شیخ محمّد سعادت داشت که در جوار دختر موسی بن جعفر علیه السّلام فوت نمود.و بعد به دستور پدر بزرگوار متوفّی، این عبارت را روی سنگ قبر او حکّ کردند:
 
پسر غلامرضا یزدی خراسانی، پس از مراجعت از بیت اللَّه الحرام و عتبات عالیات، میهمان حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها شد. (1)
 
بالاخره چشم علاقمندان یکسره متوجّه به عنایات حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها است و در حیات، ممات و همه اطوار زندگی امیدشان به اوست که عنداللَّه تعالی مقامی بس بلند و والا دارد.
 
علی رضا خان کاشانی، معروف به دکتر شفاء الدولة مطبّی را در خیابان ارم روبروی در صحن مطهّر، در طبقه دوم عمارت شخصی خود بازکرده و بر نماز دیوار بیرونی اشعاری را با کاشیکاری عالی نوشته است.
 
(طبقه دوم که مطب او بوده، درست روبروی حرم مطهّر است و کسی که آنجا باشد، مشرّف بر رواق آیینه و قسمتی از سحن شریف می باشد.) و آن اشعار که حاکی از عمق دلدادگی به بانوی اسلام می باشد.
 
 و بعد از گذشت ده ها سال هنوز باقی مانده است،این است: رواق حکمت اینجا، کاخ سبط مصطفی آنجا بشارت دردمندان را، دوا اینجا، شفا آنجا
 
در اینجا طبّ یونانی و تشریح اروپایی فرامین و الهیّات و آیات خدا آنجا سبب اینجاست یعنی حکمت و تدبیر و دانایی توانایی است یعنی حکم و تقدیر قضا آنجا.
 
تواضع بزرگان در آستانه حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها
به موجب اینکه جلالت قدر و عظمت مقام بانوی اسلام، سیّده جلیله طاهره حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها از مسلّمات است و مورد هیچ گونه ابهام و اجمال و یا سخن و اشکالی نیست، .
 
رؤسای مذهب و زعمای دین در همه اعصار برای آن بانوی آسمانی احترام فوق العاده قائل بوده و هستند و همگی در برابر آستان باعظمت و جلالش سرتسلیم فرود می آورند.
 
 تشرّف به حرم مطهّر و ولیّة اللَّه را افتخار دانسته و به بوسیدن اعتاب آن حضرت سرافرازند و زیارت وی را مایه سعادت و خوشبختی دو جهان و نجات و رهایی خویشتن از عذاب الیم الهی می دانند.
 
از جمله این اعاظم و بزرگان، سید الطائفه مرحوم آیت اللَّه العظمی بروجردی اعلی اللَّه مقامه است که شخصیّت بزرگ جهانی بود و زعیمی بلامنازع و تقریباً متّفق علیه به شمار می رفت.
 
او نسبت به مقام والای بانوی عصمت و امامت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها تعظیم و تفخیم خاصّی می کرد. یکی از اعلام از حواریّین آن زعیم بزرگ نقل می کردند که: صحبت
 
این بود که ابن سعود در سفر به تهران برای ملاقات با ایشان به قم بیاید. آقا نپذیرفتند و موافقت نکرده، فرمودند: چون اگر به قم بیاید به زیارت حرم حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها نمی رود و این توهین به آن حضرت است که با من ملاقات کند ولی به زیارت حرم مطهّر حضرت معصومه سلام اللَّه علیها نرود!
 
شدّت تعظیم و احترام فوق العاده آن پیشوای بزرگ اسلامی، نسبت به مقام رفیع حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها را بنگرید که از چنین موقعیّت عظیم ظاهری و اجتماعی چشم پوشی می کن.
 
د و از اینکه پادشاه کشور سعودی به زیارتش بیاید،می گذرد که نکند اندک غباری بر شخصیّت والای کریمه آل محمّد سلام اللَّه علیها وعلیهم اجمعین بنشیند، در حالی که در آن روز و آن شرایط آمدن پادشاه سعودی به قم برای دیدارشان بستر بسیار مساعدی برای ارایه شخصیّت جهانی آن مرد خدا بود.
 
و این درس بزرگی برای همگان است که درست متوجّه باشند که نقطه مرکزی و محور همه عظمتها در قم، حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها و حرم مطهّر اوست.
 
 و هر شخصی در پرتو آن بزرگوار مورد تعظیم و اجلال است و هرگونه احترام و تکریم از یک شخصیّت دینی و روحانی بدون مراعات مقام والای آن حضرت بی ارزش است و قابل قبول و تحمّل برای انسان های بزرگ و وارسته نیست.
 
اهتمام شیعه به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها
زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها در نزد شیعیان بسیار با اهمیّت است و آنان از دیر زمان به آن اهمیت داده، حتّی اگر ساکن قم نباشند،.
 
 رنج سفر را بر خود هموار کرده و برای عرض ادب به پیشگاه مبارک آن حبیبه دربار خدا به قم مشرّف می شوند.
 
بسیاری از شیعیان کشورهای خارج که برای زیارت حضرت رضا علیه السّلام به ایران می آیند، تقیّد و اهتمام کامل دارند که از مشهد به قم بیایند و قبر منوّر حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها را هم زیارت کنند.
 
 و همانگونه که ایرانیانی که به مکّه مشرّف می شوند، اگر قبل از اعمال حجّ به زیارت رسول خدا صلّی اللَّه علیه وآله در مدینه می شتابند و یا اگر به عراق برای زیارت حضرت امیرالمؤمنین و حضرت سیدالشّهدا بروند،.
 
 مقیّدند علاوه بر زیارت آن دو بزرگوار و زیارت کاظمین علیهماالسّلام اگر چه یک روز هم که شده به سامرّا بروند و قبر مبارک حضرت هادی و حضرت عسکری علیهماالسّلام را زیارت کنند، زائران خارجی حضرت رضا علیه السّلام نیز سفر زیارتی خود را با زیارت مرقد منوّر حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها تکمیل می کنند.
 
 و بالاخره هر سال جماعت بسیاری از شیعیان و موالیان اهلبیت علیهم السّلام از اطراف و اکناف ایران از اقصی نقاط جهان و از بلاد بعیده و دوردست، برای درک فیوضات بی شمار در پرتو زیارت آن معظمه آل عصمت به قم آمده، در کنار قبر شریف و مرقد دلربای وی عرض ادب و اخلاص می کنند.
 
عشق و علاقه قلبی و عمیق دلدادگان اهلبیت عصمت و طهارت به زیارت کریمه خاندان وحی حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها چنان است.
 
 
 که گاهی خیل عاشقان و علاقمندان آن حضرت وارد شهر قم می شوند و چون در این شهر آشنایی نداشته و وضع مالی و مادّی آنان ایجاب نمی کند که در هتلها و حتی مسافرخانه های معمولی سکونت کنند، در کنار
 
رواق ها و صحن های شریف و گاهی در میادین و خیابان های مجاور حرم شریف بار می اندازند و گاهی کنار خیابان و پیاده روها، مختصر چیزی را انداخته، فرش می کنند و با کمبود وسایل و نبود امکانات لازم همانجا مختصر غذایی طبخ و یا تهیّه می نمایند و مصرف می کنند و همانجا در گرما و سرما استراحت می نمایند.
 
آری، همه این شداید و سختیها را تحمّل کرده و بر خود هموار می سازند و دلخوشی آنان به این است که توانسته اند قبر مطهّر دختر موسی بن جعفر علیه السّلام را زیارت کنند. اینها مظاهر عشق و علاقمندی مردم مسلمان و دیندار به زیارت بانوی اسلام و کریمه اهلبیت است.
 
خانم محترمه و با دیانتی (6) با گروهی به زیارت قبر حضرت رضا علیه السّلام مشرّف شده بودند. در بازگشت هنگام شب وارد قم می شوند و درب حرم و صحن منوّر حضرت معصومه سلام اللَّه علیها بسته بوده است.
 
 زائران می خواسته اند که راننده اتوبوس تا اذان صبح توقّف کند تا بتوانند حرم مطهّر حضرت معصومه سلام اللَّه علیها را زیارت کنند، ولی او نمی پذیرد و به درخواست آنان اعتنا نکرده، به سوی شیراز ادامه حرکت می دهد.
 
آن خانم محترمه برای همیشه دلسوخته و افسرده خاطر بود که موفّق به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها نشده است.
 
علمای بزرگ و طراز اوّل شیعه همواره اهتمامی شدید به زیارت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها داشتند،.
 
 از جمله آنان استاد بزرگ ما مرحوم آیت اللَّه العظمی آقای گلپایگانی اعلی اللَّه مقامه مقیّد به این موضوع بودند. ایشان سالیان سال نماز صبح را در مسجد بالاسر می خواندند و در همین فرصت مدّتی را در نزدیکی  قبر مطهر حضرت معصومه سلام اللَّه علیها می نشستند و به زیارت و راز دل گویی با آن حضرت می پرداختند.
 
 در سالهای اواخر اشتغالشان به تدریس، روز چهارشنبه بعد از فراغت از درس مشرّف می شدند و مدّتی بالای سر حضرت معصومه سلام اللَّه علیها درست متصل به قبر مبارک به زیارت و عبادت می پرداختند.
 
خدّام محترم حرم در ساعت زیارت ایشان قسمت بالای سر مبارک را خلوت می کردند و تا پایان برنامه، مراقبشان بودند تا هجوم جمعیّت به سوی ایشان مانع زیارت و دیگر برنامه های ایشان نشود، البته به طور متفرق و به مناسبات هم به حرم مشرف می شدند و این برنامه همواره انجام می شد.
 
یکی از سالها که برای تغییر آب و هوا به جاسب - محلّی در اطراف قم - می رفتند و شاید آخرین مسافرت تابستانی ایشان به آنجا بود، کسالت و ضعف و خستگی شان شدّت داشت، با این حال فرمودند:
 
اول به حرم مشرّف می شوم و از آنجا به جاسب می رویم. بعضی از نزدیکان ایشان عرض کردند: حالتان مساعد نیست، بنابر این همچنان که اتومبیل از کنار حرم عبور می کند شما از داخل سلام کنید و زیارت نمایید، ولی ایشان نپذیرفتند و بالاخره با همان حالت به حرم رفتند،.
 
 در حالی که بعد از پایان زیارت نتوانستند مسافت کوتاه ما بین داخل حرم تا درب کنار خیابان موزه را راه بیایند. لذا برای ایشان در نزدیکی درب خروجی مسجد طباطبائی - مسجد موزه - صندلی گذاشتند و بعد از مختصر استراحتی ایشان را به نزدیک ماشین آورده و سوار کردند.
 
مرحوم آقای حاج آقا حسین فاطمی رحمة اللَّه علیه راجع به استادش مرحوم آقای حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی می نویسد:
 
 برای رفتن به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها بسیار جدیّت داشتند و با داشتن مرض قلب همه روزه به حرم مشرّف می شدند. (7)
 
 بلکه از بعضی از آثار گذشتگان مانند نوشته شیخ عبدالجلیل قزوینی رازی استفاده می شود که زیارت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها اختصاصی به شیعه نداشته، بلکه اهل سنت و علما و دانشمندان آنان نیز به زیارت بانوی بهشتیان می رفته اند.
 
 و عبارت او در این مورد چنین است: و اهل قم به زیارت حضرت فاطمه سلام اللَّه علیها، بنت مطهّره موسی بن جعفر علیه السّلام بروند که ملوک و امرا و علمای حنفی و شافعی به زیارت آن تربت، تقرّب نمایند. (8)
 
بلکه این عبارت حاکی از آنست که علمای مذاهب مختلف اهل سنت به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها بنت موسی بن جعفر علیه السّلام می آمده اند و چون در مقدّمه مصنّف آن کتاب، از تاریخ ماه ربیع الاول سال پانصد وپنجاه وشش از هجرت صاحب شریعت، ذکری کرده، باید گفت:
 
علمای اهل سنت از شهرهای سنّی نشین ایران در قرن ششم برای زیارت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها به قم می آمده اند و وقتی علمای سنی مذهب چنین باشند، به طور طبیعی عوام و پیروان آنان نیز اینگونه بوده و به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها اهمیّت می داده اند.
 
کرامات حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها
حضرت فاطمه بنت الکاظم علیه السّلام نیز مانند دیگر اولیای پاک خداوند، دارای کرامتهای باهره بوده و می باشند و در اعصار و قرون مختلف، عموم طبقات از عالم و عامی، شاهد و ناظر بعضی از آن کرامات بوده و گواهی داده اند.
 
 البته روشن است که در پرتو مقامات عالیه معنوی و تقرّب خاصی که آن مکرّمه در نزد خدای تعالی دارند، .
 
از موهبت عظیم عنایات الهی و الطاف ویژه پروردگار برخوردار گردیده، دارای چنین کراماتی شده اند. مرحوم قائم مقام فراهانی می گوید: جناب آمیرزا آقای سر کشیک حضرت معصومه قم می فرمود:
 
 در سنه 1300 ضعیفه مفلوجه ای را از کاشان به قصد استشفا به قم آوردند دخیل حضرت معصومه سلام اللَّه علیها شد، شب کشیک من بود.
 
 ضعیفه دور حرم مانده و درب حرم را بستند، چون نصف شب شد آن ضعیفه آواز داد: حضرت مرا شفا داد. در را گشودم. دیدم همانطور است که می گوید. واقعه را پرسیدم. گفت:
 
عطش بر من غلبه کرد، خجالت کشیدم آب بخواهم، با آن حالت خوابم ربود، در واقع جام آبی به من دادند و گفتند: این آب را بخور، شفا می یابی. آب را خوردم و از خواب بیدار شدم. دیدم نه از عطش خبری است و نه از فلج اثری.
 
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند/
 
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند/
 
و می فرمود: سالی نیست که دو سه نفر کور و شل از برکت توسل به آن معصومه سلام اللَّه علیها شفا نیابند. (9)
 
و هم او در جای دیگر می نویسد: کراماتی که در عصر خود این حقیر، از حضرت معصومه سلام اللَّه علیها ملاحظه نموده زیاد است، خود کتابی لازم دارد. چند فقره آن را در این رساله درج نموده که از جمله آنها:
 
خاقان مغفور، فتحعلی شاه قاجار البسه اللَّه حلل النّور در مطلبی یکصد هزار تومان نذر نمودند. بعد از رسیدن به مطلب، به علاوه آن وجه را خرج طلای گنبد مبارک و ساختن صحن و مدرسه دار الشفا و غیرها نمودند.
 
حسین خان نظام الدوله شاه سون که نذری نمودند آن گلدسته ها را ساختند. نوّاب والامستطاب اشرف ارفع والانائب السلطنه کامران میرزا خود می فرمودند:
 
من بعد از زیارت، از قم بیرون آمدم و بر دو فرسنگی برای صرف نهار پیاده شدم. دیدم چند تیهو برخاستند. تفنگ را از تفنگدار خواستم و به جانب آنها انداختم و تفنگ دولوله از میان لولها ترکید.
 
 ریزه ریزه شد و آسیبی به من و حاضرین - محض آنکه زوّار آن حضرت بودیم - وارد نیامد. از همانجا شخصی را فرستادم که گلدسته های حضرت را صلا نماید.
 
صحن نو را مرحوم مغفور ابراهیم خان امین السلطان ساختند. (10) مرحوم حاجی نوری رضوان اللَّه علیه داستانی را نقل می کنند که:
 
 چون در زمان خودشان و در نزدیکی محلّ اقامت ایشان واقع شده و گویا صاحب جریان را می شناخته اند، داستانی ارزشمند است. ایشان می گویند:
 
در ایّامی که ما در کاظمین اقامت داشتیم و مجاور بودیم، در بغداد یک مرد نصرانی بود به نام یعقوب که دچار بیماری استسقا شد و هرچه مراجعه به اطبا کرد نفعی نداد و بیماری او شدت یافت، چنان رنجور و لاغر گردید که از راه رفتن عاجز شد. او خود می گوید: پیوسته می گفتم خدایا، یا شفایم ده یا مرگم را برسان.
 
تا اینکه شبی همچنان که روی تختخواب، خوابیده بودم، خواب دیدم سید جلیل، نورانی و بلند قامتی نزد من آمده و تخت مرا حرکت داد و گفت: اگر شفا می خواهی باید به شهر کاظمین بروی و زیارت کنی که از این بیماری رها شوی. از خواب بیدار شدم و جریان خواب را برای
 
مادرم نقل کردم. او که نصرانی بود گفت: این خواب شیطانی است و رفت صلیب و زنّار آورد و به گردنم آویخت.
 
من دوباره خواب رفتم و در عالم رؤیا بانویی با جلالت و پوشیده را دیدم که آمد و تخت مرا حرکت داد و فرمود: برخیز، چه آنکه صبح طالع شد. مگر پدرم به تو نفرمود به زیارتش بروی تا تو را شفا دهد؟!
 
عرض کردم: پدر شما کیست؟
فرمود: امام موسی بن جعفر علیه السّلام
 
گفتم: تو کیستی؟
فرمود: اَنَا الْمَعْصُومَة اُخْتُ الرّضا علیه السّلام؛ منم معصومه، خواهر رضا علیه السّلام
 
من بیدار شدم و متحیّر بودم که چه کار کنم و کجا بروم. پس در قلبم افتاد که به خانه سیّد محترم، سید راضی بغدادی که ساکن در محله رواق بغداد است، بروم.
 
 به راه افتادم تا به خانه او رسیدم. در را کوبیدم. او گفت: کیستی؟ گفتم: در را باز کن، چون صدای مرا شنید، دخترش را صدا زد که در را باز کن که یک نصرانی است و می خواهد مسلمان شود.
 
من وارد شدم و گفتم از کجا دانستید که نصرانی می خواهد مسلمان شود؟ گفت: جدّم حضرت کاظم علیه السّلام در خواب به من خبر دادند.
 
بعد مرا به کاظمین و به خانه عالم جلیل شیخ عبدالحسین تهرانی برد و داستان را به ایشان عرض کردم. به دستور او مرا به حرم مطهّر بردند و دور ضریح طواف دادند،.
 
 ولی اثری از برای من ظاهر نشد. چون بیرون آمدم و مختصر زمانی گذشت دچار تشنگی شدم. آب آشامیدم. در آن وقت حالم دگرگون شد .
 
و به زمین افتادم و آن وقت بود که احساس کردم که بار گرانی چون کوه بر پشتم بود و برداشته شد و ورم بدنم از بین رفت و به کلی کسالت و دردم مرتفع گردید.
 
به بغداد برگشتم. بستگانم که از جریان اطّلاع پیدا کردند ناراحت شدند. مادرم گفت: خدا رویت را سیاه کند. کافر شدی؟ گفتم: از بیماری چیزی می بینی؟
 
او گفت: این از سحر است و بالاخره مرا زدند، اذیت کردند و خون آلود نمودند و گفتند: تو از دین ما خارج شده ای.
 
من به کاظمین برگشتم و خدمت شیخ عبدالحسین تهرانی رفتم و او اسلام و شهادتین را به من تلقین کرد و مسلمان شدم و چون خطر، مرا تهدید می کرد،.
 
 او مخفیانه مرا به کربلا فرستاد و چون زیارت کردم و برگشتم مرا با مرد صالحی از اهل اصطهبانات به بلاد عجم فرستاد و یکسال در آن قریه - اصطهبانات - از توابع شیراز ماندم و بعد به عتبات برگشتم...
 
مرحوم محدث نوری می گوید: و باز به محل هجرت خود برگشت و در آنجا همسر گرفت و مشغول به قرائت مصائب حضرت امام حسین علیه السّلام شد و الآن در آنجاست و اهل و اولادی دارد... (11)
 
استاد ما در شیراز در قسمتی از سطوح، مرحوم آیت اللَّه آقای حاج سیّد محمّد باقر آیت اللهی معروف به حاج عالم رضوان اللَّه علیه کرامتی را از حضرت معصومه سلام اللَّه علیها نقل کرده اند که خود در جریان آن بوده و مشاهده کرده اند و آن این است که می فرماید:
 
در سال 1349 هجری قمری به قصد تشرّف به قم از شیراز مسافرت نمودم. در اصفهان برای پیداکردن وسیله برای قم به گاراژ رفتم. یک ماشین سواری آماده بود.
 
من و یک نفر دیگر که اصفهانی و مرد باوقاری بود سوار شدیم. جوان دیگری هم آمد که سوار شود، مادرش که به بدرقه او آمده بود با چشم گریان روی به حقیر نموده و گفت: آقا! دعا کن فرزندم به سلامت برسد.
 
ما سه نفر عقب ماشین جا گرفتیم و راننده، جلوی ماشین را برای دیگری در نظر داشت. راه افتادیم. چندین کوچه و خیابان گردش کردیم تا درب خانه ای نگه داشت و شخصی را سوار نموده و به سمت قم به راه افتادیم.
 
ضمناً معلوم شد آن جوان از ارامنه و کارمند بانک تهران است و آن شخص آخر اهل کردستان و رئیس دخانیات اصفهان است. رفتیم تا به مورچه خورت که حدود چند فرسنگی اصفهان می باشد، رسیدیم.
 
در اینجا مأمور تفتیش اثاثیه مسافرین آمد و چون شب تاریک بود چراغ دستی را گرفت و نگاه به داخل ماشین کرد. از من پرسید آقا اسباب شما کجاست؟ گفتم جلوی ماشین روی کاپوت بسته اند، برو نگاه کن.
 
از آن جوان پرسید: این صندوقچه که روی رکاب ماشین است چیست؟ گفت: مشروب است.
 
از آقای رئیس پرسید: صندوقچه بسته شده چیست؟ آن هم گفت: مشروب است و ما هم می شنیدیم و می فهمیدیم، ولی مجبور بودیم خود را به نفهمی بزنیم. بعد مأمور تفتیش آمد و از اینکه سؤال از اثاثیه اینجانب کرده بود، معذرت خواست.
 
به هرحال بدون تفتیش از آنجا گذشتیم. هوا بسیار سرد بود. آقای رئیس - شاید برای رفاع از سرما - بطری را سر می کشید. بوی آن بلند می شد و به مشام آن جوان ارمنی که عقب سوار بود، می رسید و
 
 
او برای طعنه به اینجانب صدا می زد: جناب رئیس! بوی خوشی می آید و قاه قاه می خندید و چند مرتبه ای این جریان تکرار شد و هرچه که تملّق جناب رئیس را گفت، او جرعه ای هم به او نداد و حتی تعارفی هم به او نکرد. به همین ترتیب رفتیم تا از حدود دلیجان گذشتیم.
 
در این هنگام ماشین پنچر شد. برای پنچرگیری بیرون آمدیم و در سرما نشستیم. جوان ارمنی دم به دم می گفت: البته ماشینی که در آن خلاف شرع بشود، پنچر می گردد و ما را به باد مسخره می گرفت و صدای قاه قاه او و نیز آقای رئیس بلند می شد.
 
عاقبت این حقیر نزدیک رئیس شدم و خود را به دوستی با آقای صدیقی وزیری از اهل کردستان که در دارایی شیراز بود، برای او معرفی کردم و دم و دود رئیس را با این بهانه بستم و از تکرار سرکشیدن بطری باز داشتم و فیمابین او و جوان ارمنی جدایی افکندم.
 
پس از اتمام پنچرگیری سوار شده و به طرف قم حرکت کردیم. این حقیر به توجّه قلبی متوسّل به ساحت محترم حضرت معصومه سلام اللَّه علیها شدم و از جریان جوان و رئیس شکایت نمودم تا به قم رسیدیم. ماشین درب گاراژ سوت زد که درب بسته باز شود و وارد گردد.
 
درب باز شد و ماشین خواست وارد شود، ناگهان صندوق های آن جوان و رئیس که در یک ردیف روی رکاب ماشین بسته بود، اصطکاک با آستانه درب گاراژ پیدا کرد و حساب هر دو صاف شد و از درب گاراژ تا وسط حیاط یک جدول مشروف به راه افتاد و صدای مسخره حمالهای گاراژ برخاست.
 
این حقیر هم فوراً اثاثیه خود را به شخصی دادم که بیاورد و حسابم را با راننده تصفیه کردم و بیرون آمدم و آنها را به حرمان از مقصد واگذار کردم و از عنایت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها سپاسگزاری نمودم. (12)
 
آیت اللَّه شب زنده دار راجع به عموی محترمشان، عبدصالح مرحوم آقای حاج قنبر رحمة اللَّه علیه نقل کردند که: همسرشان حمل پیدا کرده بود و بعد از مدتی متوجّه می شوند که جنین حرکت ندارد.
 
 مراجعه به دکتر می شود و او می گوید: بچه در شکم مادر مرده و باید عمل جراحی انجام شود و بچه مرده را بیرون بیاورند. آن زمان - شصت سال قبل - هم که هنوز عمل جراحی شایع نبود و امکانات و وسایل امروز را نداشته اند و از این رو عمل برای آن خانم و بستگانش گران تمام می شود و بالاخره تصمیم می گیرند که برای استشفا به مشهد مقدّس مشرّف شوند.
 
 لذا حرکت می کنند تا به قم می رسند، خود آن محترمه گفته است: برای زیارت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها رو به سوی حرم رفتیم و به مجرّد اینکه پا را داخل حرم گذاشتیم.
 
 بچه شروع به حرکت کرد و به جنبش آمد. این جریان موجب شادی آنان می شود و مرحوم حاج قنبر از قم نامه ای به جهرم می فرستد و جریان را اطلاع می دهد و می گوید: ما پیش از آنکه به مشهد برسیم، خداوند لطف کرده و شفا داد.
 
نتیجه:
مقام شاخص و محبوبیت حضرت معصومه سلام الله علیها در کنار عبادت  او را صاحب کرامتی کرد. یعنی کاری خارق العاده و خلاف عادت نظام موجود (علی و معلولی) است که هرگز احدی از مرتاض ها و نابغه های جهان نمی توانند آن را انجام دهند. کسی نمی تواند اثر کرامت را نابود کند یا مانع تحقق آن شود، چون کرامت متصل به قدرت بی کران خداوند است.


کرامت نوعی عنایت به دلسوختگان و تقاضا کنندگان است. کرامت محدودیت زمانی یا مکانی هم ندارد، چون بر قدرت نامحدود خداوند متکی است و این قدرت در هر زمان می تواند جاری شود و نهایت این که چون شخص پرهیزکار (از اهل بیت یا مردم عادی مثل علمای متقی) به خاطر زلالی باطن، به این مقام دست یافته، باید تاکید کرد که این مقام قابل تعلیم و تعلم نیست و تنها عطیه ای الهی است.

 پی نوشت:
1.یادداشتهای مرحوم آقای حایری، ص 118.
2.مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، ج 57، ص 219.
3.قمی، حاج شیخ عباس، منتهی الامال، ج 2، ص 162.
4.فیض، عبّاس، گنجینه آثار قم، ج 2، ص 70.
5.کاظمینی، میرزا محمّد، تندیس پارسایی، ص 86 -82.
6.ومرحومه مادربزرگم، یعنی مادر مادرم رحمة اللَّه علیها، خداوند اموات همه اهل ایمان و آن مرحومه مغفوره را در عالم آخرت با حضرت معصومه سلام اللَّه علیها محشور فرماید.
7.فاطمی، سید حسین، جامع الدرر، ج 2، ص 228.
8.قزوینی رازی، عبدالجلیل، النقض، ص 643.
9.قائم مقام فراهانی، میرزا ابوالقاسم، اقامة البرهان علی اصول دین الاسلام، ص 289.
10.قائم مقام فراهانی، میرزا ابوالقاسم، اقامة البرهان علی اصول دین الاسلام، ص 478-479.
11.نوری، میرزا حسین، دارالسلام فی الرؤیا و المنام، ج 2، ص 169-171، با تلخیص.
12. آیت اللّهی، سیّد محمّدباقر، سرگذشت نیکان، ص 184-186.]
 
منبع:
دانستنیهای کریمه اهل بیت (علیها السلام)/ معاونت پژوهش مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان.
مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، 1387. مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، 1387